غزل شماره 2 فال حافظ : صلاح کار کجا و من خراب کجا

فال حافظ

غزل فال شما :

صلاح کار کجا و من خراب کجا
ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا

دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس
کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا

چه نسبت است به رندی صلاح و تقوا را
سماع وعظ کجا نغمه رباب کجا

ز روی دوست دل دشمنان چه دریابد
چراغ مرده کجا شمع آفتاب کجا

چو کحل بینش ما خاک آستان شماست
کجا رویم بفرما از این جناب کجا

مبین به سیب زنخدان که چاه در راه است
کجا همی‌روی ای دل بدین شتاب کجا

بشد که یاد خوشش باد روزگار وصال
خود آن کرشمه کجا رفت و آن عتاب کجا

قرار و خواب ز حافظ طمع مدار ای دوست
قرار چیست صبوری کدام و خواب کجا

پخش آنلاین این غزل

تعبیر فال شما :

صبوری پیشه کنید که رمز فائق آمدن بر مشکلات و سختی ها می باشد. برای موفقیت در کارها فکر خود را به کار انداخته و از یاس و ناامیدی حذر کنید. انشالله به زودی لطف پروردگار شامل حال شما خواهد شد.

برای رسیدن به اهداف واقعی، از رویاهای محال دوری کنید. از عجله بپرهیزید و تقوا داشته باشید. مراقب باشید فریب دشمنان به ظاهر دوست را نخورید. از گذشته عبرت گرفته و آن را به دست فراموشی بسپارید.

 

دلی پاک داری و همواره نیت‌های تو خیرخواهانه هستند. افراد ریاکاری هستند که با سنگ‌اندازی مانع حرکت تو می‌شوند. از دو رنگی و ریاکاری اطرافیانت رنج می‌بری و در این فکر هستی که چگونه با افراد دورو و نیرنگ‌باز اطرافت رفتار کنی. درمان این افراد فقط به دست خدا ممکن است، پس به جای غصه خوردن سعی کن در انتخاب دوستان و همنشینان تجدید نظر کنی.
صبر و بردباری کلید حل تمامی مشکلات است، می‌توانی با کمی تفکر و اندیشه کارهای خود را به خوبی پیش ببری. ناامیدی را از خود دور کن و به لطف خداوند بزرگ امیدوار باش. هرچند از دوری یار (یا مقصود خویش) بی‌خواب و بی‌قرار هستی ولی برای رسیدن به اهداف خود تقوی پیشه کن که روز وصال بسیار نزدیک است.

نتیجه فال شما:

1.من در راه عشق، مصلحت اندیشی نمی کنم و صلاح کار و زندگی خود را در نظر نمی گیرم و مستِ جمال یار شده ام.ببینید که تفاوت این راه ها از کجاست تا به کجا؟ راه عاشقی و راه عاقلی، راه مستی و راه هوشیاری!آری اینجاست که حساب مست و هشیار و عاشق و عاقل از یکدیگر جدا می شود.
2.دلم از زاهدان صومعه نشین و از اعمال و خرقه ی ریایی آنها گرفته است.دیر مغان کجاست که در آن تشنگان و مشتاقان راه دوست از شراب حقیقی می نوشند و از ریا و تزویر به دور هستند؟ من هم می خواهم از آن شراب بنوشم و دور از ظاهر سازی و ریاکاری های زاهدان باشم.
3.رند عالم سوز و کسی را که همه خواسته ها و اختیارات خود را زیر پا نهاده و خواسته ی دوست، مورد نظرش است، با مصلحت اندیشی چه کار؟ دعوت واعظ به پرهیز و صلاح بینی کجا و نغمه های جانفزای دوست که از در و دیوار عالم، هر لحظه به گوش عاشقان می رسد، کجا؟
4.آنان که از لذات عرفان محرومند و ما را همیشه به خاطر شیفتگی به دوست سرزنش می کنند، هرگز لذت دیدار و هم صحبتی با معشوق را درک نکرده و نمی کنند؛ همان طور که یک شمع خاموش از شعله ی آفتاب، نوری نمی گیرد، آنان نیز از روی جانان بهره ای نمی برند.
5.ای دوست!خاک آستان تو را سرمه ی چشم خود کرده ایم تا همیشه روشن از نور معنویت باشد؛ پس با این وجود، از این درگاه به کجا رویم؟ ما از همان آغاز زندگی که چشم باز کرده ایم، خود را در درگاه تو دیده ایم و تا روز مرگ نیز بنده ی درگاه توییم.
6.روزگار خوش وصال دوست به پایان رسید.روزگاری که یادش خوش است؛ روزگاری که از یک سر همراه با ناز و عشوه های معشوق بود و از سوی دیگر همراه با سرزنش های محبت آمیز او.
7.ای دل!در راه عشق، سختی ها و بلایا و امتحانات فراوانی است که معشوق برای امتحان تو گسترده است.معشوق گاهی نعمت ها و لطف های خود را به شکل سختی نشان می دهد و گاهی آنها را در لباس نعمت و راحتی به عاشقان می چشاند؛ بنابراین باید با تأمل حرکت کرد.
8.ای دوست!از من عاشق، انتظار قرار و صبر و خواب و استراحت نداشته باش؛ زیرا در راه عشق، قرار و صبر و آرامش، مفهومی ندارد و عاشق واقعی به واسطه ی دوری از معشوق، همیشه در اندوه و غم و اضطراب است؛ در مذهب عشق، صبر و قرار و سکون، شرک است.

شرح ابیات غزل:

1.مصلحت اندیشی در کار و زندگی کجا و من خراب بی سامان کجا؛ ببین میان این دو راه و روش چقدرفاصله وجود دارد.

2.از خانقاه و خرقه نیرنگ و ریا دلگیر شدم؛ دیر مغان و شراب ناب کجاست.

3.تقوی و پرهیزگاری با عوالم بی پروایی چه مشابهتی دارد؛ شنیدن واعظ کجا و شنیدن آوای رباب کجا.

4.دل دشمنان از روی دوست چه درک میکند؛ میان چراغ مرده و شمع درخشان آفتاب فرق بسیار است.

5.وقتی خاک آستان در خانه شما سرمه چشم ماست؛ بفرمایید از این آستان کجا برویم.

6.به سیب زنخدان نگاه مکن و مراقب باش که در این راه چاه وجود دارد؛ ای دل من با این شتاب کجا می‌روی.

7.روزگار وصال، که آرزو دارم همیشه به خوبی از او یاد شود، گذشت. آن ناز و کرشمه معشوق و آن عتاب و تندی کجاست.

8. ای دوست آرام و خواب از حافظ توقع مدار؛ قرار چیست، صبر و تحمل چه چیز است و خواب کجاست.

کمی بیشتر در خصوص غزل فال تان بدانید:

بیت اول


صلاح کار کجا و من خراب کجا
ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا


مصلحت طلبی و سودجویی زاهدان ریایی از منِ مستِ خرابِ هستی‌باخته دور می‌نماید. بنگر که فرق میان این دو شیوه بسیار است.
واژه «خراب» به معنای مست لایعقل و بی‌خود شده از شراب، در شعر حافظ بارها بکار رفته است. از آن جمله «چه گویمت که به میخانه دوش مست و خراب» در غزل با مطلع «بیا که قصر امل سخت سست بنیادست» و همچنین در مصراع «در کنج خراباتی افتاده خراب اولی» که در غزل با مطلع «این خرقه که من دارم در رهن شراب اولی» آورده است.

 ✦✦✦✦

بیت دوم


دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس
کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا


دلم از عبادتخانه و جامه پشمینه زاهدان به تنگ آمد و ملول شد. معبد آتش‌پرستان (به کنایه محفل عارفان و اولیای حق) و شراب خالص کجا هستند؟
معنای اصلی صومعه عبادتگاه راهبان است و در شعر حافظ خانقاه معنی می‌دهد و با توجه به مصراع دوم متوجه می‌شویم محلی است که در برابر «دیر مغان» قرار دارد.
خرقه نیز لباس درویشان بود که از پارچه‌های زبر و خشن دوخته می‌شد و وصله دار بود. سالوس مردم ظاهرنما و فریب‌دهنده و شیاد را می‌گویند. پس خرقه سالوس یعنی خرقه ریایی.
مغان اگرچه همان زردشتیان و آتش‌پرستان هستند و دیر مغان به معنای عبادتگاه ایشان ولی در اینجا حافظ به کنایه از این محل نام برده است و به دلایل تاریخی درست نیست که حافظ را دارای دیدگاه زردشتی بدانیم.

 ✦✦✦✦

بیت سوم


چه نسبت است به رندی صلاح و تقوا را
سماع وعظ کجا نغمه رباب کجا


پارسایی و پرهیزگاری زاهدان با وارستگی و قلندری نسبت و پیوندی ندارد. میان شنیدن پند واعظ و نصیحتگو و گوش دادن به آواز رباب فرق بسیار است.
واژه «رندی» و بطور کلی «رند» در شعر حافظ کلمه پربار شگرفی است که در فرهنگ فارسی و شعر شاعران قبل و بعد از او نظیر نداشته است و به سادگی قابل ترجمه نیست. در زمان معاصر رند معنی متعالی ندارد همانگونه که در زمان حافظ رند به اراذل و اوباش جامعه می‌گفتند و حافظ به دلیل نگاه انتقادی به امور اجتماعی، به واژه رند معنای متعالی بخشید. مقام رند در شعر حافظ تا آنجا بالا می‌رود که نماد انسان کامل یا آدم حقیقی می‌شود، برای مثال می‌توان به بیت «رندان تشنه لب را آبی نمی‌دهد کس / گویی ولی‌شناسان رفتند از این ولایت» در غزل با مطلع «زان یار دلنوازم شکریست با شکایت» مشاهده کرد که رند را با «ولی» مترادف گرفته است.

✦✦✦✦

بیت چهارم


ز روی دوست دل دشمنان چه دریابد
چراغ مرده کجا شمع آفتاب کجا


دل سیاه دشمن که مانند چراغ خاموش بدون فروغ ادراک است، به جمال چهره نورانی دوست که مانند شمع فروزان خورشید است، پی نمی‌برد.
زیبایی این بیت در آن است که دریافتن دیدار روی دوست را به چشم نسبت نداده است. یعنی چشم دشمنان ممکن است بتواند روی دوست را ببیند ولی دل آنها قادر به دریافتن زیبایی آن نیست چرا که چراغ درک و فهم در آن خاموش است.

 ✦✦✦✦

بیت پنجم


چو کحل بینش ما خاک آستان شماست
کجا رویم بفرما از این جناب کجا


وقتی که سرمه چشم و مایه روشنایی چشم ما خاک درگاه شماست، بگو از درگاه و آستان منزل شما کجا برویم و کجا را داریم که برویم؟
کحل ماده‌ای بود که در قدیم برای شفای چشم در چشم می‌کشیدند و از نظر شیمیایی سولفور طبیعی آنتیمون یا جوهر سرب است. امروزه برای سیاه کردن و زیبایی مژگان و ابرو بکار می‌رود.
واژه «جناب» به معنای درگاه و آستانه خانه است و در شعر حافظ دوباره تکرار شده است، از آن جمله در بیت «پیداست نگارا که بلند است جنابت» که در غزل با مطلع «ای شاهد قدسی که کشد بند نقابت» قرار دارد.

 ✦✦✦✦

بیت ششم


مبین به سیب زنخدان که چاه در راه است
کجا همی‌روی ای دل بدین شتاب کجا


ای دل شتاب‌زده فریفته سیب چانه یار مشو و به چاه زنخدان که در این راه است، بنگر. به کنایه یعنی از آغاز عشق‌ورزی تا رسیدن به وصال باید از چاه خطر گذشت.
بهاءالدین خرمشاهی می‌نویسد: در سنت شعر فارسی دل عاشق دو آشیانه معروف دارد. یکی پیچ و خم‌های زلف یار و دیگری چاه زنخدان و این بیت معنای کنایی دارد و می‌گوید: فقط محو زیبایی‌های یک چیز مشو بلکه به مخاطرات و مشکلات هم بیندیش.

 ✦✦✦✦

بیت هفتم


بشد که یاد خوشش باد روزگار وصال
خود آن کرشمه کجا رفت و آن عتاب کجا


ایام وصال گذشت، یادش بخیر و گرامی باد. ناز و طنازی و شیوه معشوقانه یار چه شد؟ درشت‌خویی و سرزنش وی کجاست که خواستار آن هستم.
کرشمه و عتاب که در این بیت به دنبال هم آمده است، دو حالت معشوق است. کرشمه ناز و غمزه و اشاره با چشم و ابرو است، عتاب خشم گرفتن که همراه با ناز و قهر باشد و این خشم برای عاشق نه تنها تلخ نیست بلکه خوشایند است.

 ✦✦✦✦

بیت هشتم


قرار و خواب ز حافظ طمع مدار ای دوست
قرار چیست صبوری کدام و خواب کجا


ای دوست، امیدوار نباش که حافظ خواب و قرار دل داشته باشد. معنای قرار چیست؟ صبوری کدام است؟ و خواب را کجا می‌توان یافت؟
 
در مطلبی که خواندید، تعبیر فال حافظ با بهره گرفتن از شرح جلالی و معنی ابیات با کمک دیوان حافظ شرح دکتر خلیل خطیب رهبر و حافظ‌نامه بهاءالدین خرمشاهی نوشته شده بود

پاسخ دهید